جدول جو
جدول جو

معنی قصر دول - جستجوی لغت در جدول جو

قصر دول
(قَ شَ)
دهی است از دهستان بالاگریوۀ بخش ملاوی شهرستان خرم آباد واقع در 20 هزارگزی جنوب خاوری ملاوی و 18 هزارگزی خاور شوسۀ خرم آباد به اندیمشک. موقع جغرافیایی آن جلگه و گرمسیر مالاریایی است. سکنۀ آن 60 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات وشغل اهالی زراعت است، و راه مالرو دارد. در موقع خشکی اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قدر اول
تصویر قدر اول
شباهنگ، در علم نجوم ستارۀ قدر اول از صورت کلب اکبر که روشن ترین ستاره ها است و در شب های تابستان نمایان می شود
تشتر، تیشتر، ستارۀ صبح، ستارۀ سحر، ستارۀ سحری، کاروان کش، شعرا، شعریٰ، شعرای یمانی، عبور
فرهنگ فارسی عمید
(قَ رِ اَوْ وَ)
رجوع به قدر شود
لغت نامه دهخدا
(قَ رِ)
نام قصری است در ساری که رستم فرزندخود را در آن به خاک سپرده است. رابینو آرد: رستم بعد از نبرد شومی که با پسر خود سهراب کرد ابتدا میخواست نعش فرزند را به زابلستان بفرستد ولی به واسطۀ گرمی هوا او را در همان ساری در محلی موسوم به قصر نور امانت گذاشت که گویا بعدها در همانجا مدفون شد. رجوع به ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 77 شود
لغت نامه دهخدا
(قَ رِ عَ)
قصری است به بصره. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ رِ اَ)
در بصره است، و به اوس بن ثعلبه بن زفر که در زمان امویان حاکم خراسان بود منسوب است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دُو لَ نَ / نِ)
نام یکی از قصور صفویه در اصفهان است که به عالی قاپو شهرت یافته است. (یادداشت مؤلف). و رجوع به عالی قاپو شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قدر اول
تصویر قدر اول
ارزیکم زبانزدی در اختر ماری
فرهنگ لغت هوشیار
گندم آسیاب، تنه ی خالی شده ی چوب ضخیم جهت انباشت گندم، اشیای
فرهنگ گویش مازندرانی
قدرشناس
فرهنگ گویش مازندرانی